استراتژی هنر است نه تکنیک:

استراتژی هنر متفاوت دیدن است، هنر فهم شرایط و کشف فرصتها و خلق راهکارهای استفاده از آن فرصتها است. دیدن به شیوه ای نو و متفاوت از دیگران جوهره اصلی خلق استراتژی اثربخش است

جوهره اصلی استراتژی تفکر استراتژیک است:

تفکر استراتژیک آن نوع از اندیشیدن است که حاصل آن فهم فرصتها و خلق راهکارهای استفاده از این فرصتها است چنین قابلیتی مجهز به نگاهی هدفدار، پاسخگو و انتخاب گر است.

تفکر استراتژیک مهارت معماری استراتژی است و آمیزه ای از فرآیندهای به کارگیری بصیرت و نوآوری است تفکر استراتژیک شیوه ای از اندیشیدن و یا سازمان است.


استراتژی در حقیقت ایجاد مزیت رقابتی است:

جریمه شرکتهایی که موضوع تمایز را درسازمان خود مدیریت نمی کنند باختن بازی به رقبایی است که در این کار بسیار مهم غفلت روا نمی دارند. چه بسیارند شرکتهایی که این جریمه سنگین را پرداخته اند و یا می پردازند بدون آن که از خطای خود با خبر باشند. سازمان هایی که در طول زمان با یکدیگر رقابت می کنند باید با ایجاد یک امتیاز منحصر به فرد، خود را نسبت به دیگران متمایز سازند؛ اساس استراتژی کسب و کار را تشکیل می دهد. خلق موقعیتی هر چه متمایزتر است و تمایز باید از دید مشتری تعریف شود.

استراتژی بر دو پایه استوار است؛ فرصت و هدف:

بسیارند سازمان هایی که استراتژیهای خود را بدون توجه به فرصتها تدوین می کنند. در واقع بر سر گوری فاتحه می خوانند که مرده ندارد. این شرکتها بدون توجه به قابلیتهای رقابتی، به قابلیتهای تولید متمرکز شده اند.

در حالی که در بازار برای تولید به کسی پرداخت نمی کنند بلکه به خاطر ارزش بیشتری که محصول شما نسبت به رقبا دارد مورد توجه و برتری قرار می گیرید. این قاعده ی بدون استثنای بازی است.

هدف و نشانه گیر هر استراتژی یک فرصت و یا تهدید است. استراتژی، کشف و به فعلیت رساندن منافع نهفته در فرصت و یا مصون نگاه داشتن سازمان از یک تهدید است. استراتژی می باید توان شرح فرصت و منافع نهفته در آن را داشته باشد و بیانگر چگونگی تحقق این منافع برای سازمان باشد.

ادامه مطلب.....